۵ سؤال که باید قبل از اقدام برای دست یابی به هدف بعدی از خودتان بپرسید

اگر می خواهید به رویاهایتان دست یابید گاهی لازم است دست از برخی فرصت ها بکشید. گاهی ممکن است فرصتی به شما ارائه شود همچون یک شغل یا ترفیع گرفتن.

فرد موفق و قدرتمندی که این پیشنهاد را به شما می دهد در رابطه با این صحبت می کند که چطور این فرصت به شما کمک می کند نفسی کشیده و تبدیل به آن چیزی شوید که می خواهید.این پیشنهاد ممکن است خیلی هیجان انگیز باشد؛ ناگهان پول، جایگاه اجتماعی، یا امنیت به دامن تان می افتد.

 

۵ سؤال که باید قبل از اقدام برای دست یابی به هدف بعدی از خودتان بپرسید

اما قبل از آنکه دستتان را به سوی این فرصت دراز کنید، لحظه بایستید و فکر کنید. آیا این فرصت واقعاً به شما در نزدیک شدن به اهدافتان کمک می کند؟ فرد موفقی که آن پیشنهاد را به شما می کند چنین فکری دارد. اما آن ها همچنین نیازی دارند که باید برآورده شود و نظر آن ها در رابطه با اهداف شما ممکن است تحت تأثیر نیاز آن ها قرار داشته باشد.

چطور می توانید بگویید که فرصتی که به شما ارائه شده است را باید بپذیرید یا رد کنید؟

در اینجا ۵ ایده وجود دارد که باید قبل از پذیرفتن آن فرصت در نظر بگیرید:

 

آیا آن فرصت برای شما ساخته شده؟

آیا این فرصت مناسب شماست؟ وقتی به این فکر می کنید که از زندگی چه می خواهید، آیا این فرصت واقعاً سبب می شود که شما بهترین های خودتان را ارائه کنید؟

انسان ها موجوداتی منطقی هستند و ما در استدلال مهارت داریم. زمانی که به فرصتی نگاه می کنید، ذهن تان شروع به استدلال آوردن کرده و آن را مناسب شما می سازد. واقعاً به آن صدای غرغرو در کنج ذهن تان گوش کنید. به قلب تان گوش کنید. آیا این همان چیزی است که شما واقعاً می خواهید؟ یا اینکه تحت تأثیر استدلالات شخص پیشنهاد کننده هستید؟

به کسانی نگاه کنید که در حال انجام همان نقشی هستند که به شما ارائه شده است. آیا آن همان شخصیتی است که شما می خواهید باشید؟ اگر بله، این فرصت برای شما عالی است. اگر نه، بهتر است صبر کنید و برای به دست آوردن آنچه واقعاٌ می خواهید کار و تلاش کنید.

“کاری را پیدا کنید که واقعاً دوست دارید. اگر پول زیادی به دست آورید، پاداش خوبی برای کارتان به دست آمده. اگر هم این چنین نباشد، باز هم شما از کاری که انجام می دهید متنفر نیستید.” – جف فاکس ورتی

 

آیا از اینکه ممکن است چه اتفاقی بیفتد می ترسید؟

نقش ترس در تصمیمی که می گیرد تا چه حد تأثیرگذار است؟ آیا شما به این فرصت فکر می کنید فقط برای اینکه می ترسید اگر آن را رد کنید چه اتفاقی بیفتد؟

ترس از ناشناخته ها ترسی معمول است. اغلب راه های شناخته شده مطمئن تر یا امن تر به نظر می رسد آن هم فقط به این علت که شناخته شده است. اما همچنین ممکن است که مسیر شناخته شده فقط راحت تر باشد. یا، ممکن است سخت تر باشد، اما ماحصل آن بسیار بیشتر باشد.

یک فرصت را فقط برای اینکه از ناشناخته ها می ترسید نپذیرید.

 

آیا یک فرصت را فقط برای این با کمال میل می پذیرید که ساده تر است؟

برخی فرصت ها عاقلانه به نظر می رسند زیرا فقط آسان تر هستند. اگر شما در حال تقلا برای راه انداختن شغل و تجارت خودتان هستید و کسی به شما پیشنهادی می دهد که پول بیشتری از راهی دیگر به دست آورید مسلماً شما وسوسه می شوید که آن را بپذیرید.

زمانی که شما کسب و کار خودتان را راه می اندازید باید هر کاری که از دست تان برمی آید انجام دهید – همچون بازاریابی، تولید، فروش، حسابداری، حتی وظایف سرایداری و نظافت. ممکن است راحت تر این باشد که برای کسی دیگر کار کنید و پول درآورید. شما لازم است به دقت به بررسی آنچه به شما پیشنهاد شده است بپردازید. اگر این فرصت بیش از حد ساده به نظر برسد باید موشکاف تر باشید.

آیا این فرصت با تجربه بیشتری که به شما می دهد سبب می شود که شما به سوی اهداف واقعی تان حرکت کنید؟ یا اینکه سبب در جا زدن شما شده و باعث می شود هیچ پیشرفتی نکنید زیرا بدون اینکه با هیچ چالش واقعی رو به رو باشید کاری را به شکل مکرر انجام می دهید؟

 

آیا کسی به شما قول های مبهمی می دهد تا بیشتر علاقه مندتان کند؟

از نزدیک به بررسی این فرصت بپردازید. آیا قول های مبهمی به شما داده می شود تا شما را هیجان زده کرده و ترغیب به پذیرفتن این فرصت بکند؟ افراد بسیاری دست به گرفتن تصمیماتی می زنند که حول هیجان برای چیزی شکل می گیرد که هرگز رخ نخواهد داد.

به واقعیت های این فرصت نگاه کنید. آیا این واقعیات آنقدر نیرومند هستند که سبب شوند آن فرصت به خودی خود ارزشمند باشد؟ یا قول های جانبی مبهمی که در کنار آن می آید باعث می شود که شما بخواهید یک فرصت را به دست آورید؟

اگر نمی توانید تضمینی مکتوب به دست آورید، به نظر بهتر است این پیشنهاد را نپذیرید.

 

آیا شما در تخیلات خودتان گیر کرده اید؟

به اهداف و رویاهایتان نگاه کنید. آیا آن ها در دسته تخیلات قرار می گیرند؟

اگر رویای شما مشهور شدن است، این یک نمونه از تخیل است. این چیزی است که شما از رویا دیدن درباره آن احساس خوشی می کنید، اما چیزی نیست که بتوانید با عملکردتان آن را تضمین کنید.

نمونه اهداف و رویاهایی که جزء تخیلات به حساب نمی آیند گیتار زدن یا شروع یک تجارت و شغل جدید است. هر دو آن ها تحت کنترل شما هستند. یکی از نتایج جانبی دنبال کردن این اهداف این است که شما می توانید از قِبل آن ها مشهور یا ثروتمند شوید.

اگر رویاهای شما در واقع تخیل هستند، و به شما فرصتی داده شده تا کاری را که دوست دارید انجام دهید، باید آن را بپذیرید. اجازه ندهید این فرصت از دست برود فقط به خاطر اینکه مشغول رویا و خیال هستید.

“همینکه شروع به دنبال کردن یک رویا می کنید، زندگی تان بیدار می شود و همه چیز معنا پیدا می کند.” – باربارا شر

اجازه ندهید مسیرهای فرعی شما را از جاده اصلی اهدافتان خارج کنند. شجاعت و قدرت شخصیتی را پیدا کنید که به شما اجازه می دهد بهترین کار را انجام دهید، حتی اگر آن کار سخت یا ترسناک باشد. در بلند مدت خوشحال خواهید بود که این کار را انجام داده اید.

 

دیدگاه‌ها 4