۷ عادت بد که هر کارآفرینی باید همین حالا برطرف کند

شما این مطلب را می خوانید که مطمئن شوید هیچ یک از این عادات بد را ندارید. مگر نه؟

اما اگر بخواهم با شما صادق باشم باید بگویم که اهمیتی ندارد از آن ها برخوردار باشید یا نه. بیشتر کسانی که تلاش می کنند شغلی جدید ایجاد کنند این عادات را در خود دارند. اما خبر خوش این است که آن ها را بسیار راحت می توان برطرف کرد.

 

خواب آلودگی

در صورتی که شما یک کارآفرین باشید، در این جا ۷ عادت بد وجود دارد که باید برطرف کنید:

 

  1. صبور نبودن

صبور نبودن پیامدهای بد بسیار زیادی می تواند داشته باشد. در این جا چند نمونه ارائه می شود:

  • اینکه چیز مهمی را از دست بدهید زیرا زمانی برای بررسی مجدد ندارید

  • مرتکب اشتباهات احمقانه شوید زیرا همیشه عجله دارید

  • تصمیمات بدی بگیرید صرفاً برای اینکه می خواهید کارتان را زود تمام کنید

  • رابطه خود را با دیگران خراب کنید زیرا بدون فکر کردن صحبت می کنید

این ها تنها چند مورد از این پیامدها هستند. خوشبختانه لازم نیست مثال های بیشتری بیاورم که شما را متقاعد کنم صبور نبودن خصلت بدی است.

راه حل: آرام بگیرید، نفسی عمیق بکشید، اول فکر کنید سپس عمل. به یاد داشته باشید که خیلی سریع کار کردن در واقع روشی ضد تولیدی است که در بلند مدت زمان بیشتری را تلف می کند.

“بردباری، پشتکار و سخت کوشی ترکیبی مغلوب نشدنی برای موفقیت هستند.” – ناپلئون هیل

 

  1. گوش نکردن

شما از ارزش بیشتری برخوردار می شوید در صورتی که به جای حرف زدن بیشتر گوش کنید. در صورتی که بخواهید در زمینه فعالیت خود در اوج بمانید باید به یادگیری ادامه دهید. و بهترین راه برای یادگیری گوش کردن است. گوش نکردن به آنچه دیگران می گویند  سبب می شود شما بسیاری از ایده ها و درس های مهم را از دست بدهید.

فایده دیگر گوش کردن توانایی در حل مشکلات مشتریان است. در غیر این صورت شما قادر به حل مشکلات مشتریان و تولید محصولات خوب نخواهید بود. بیشتر مواقع آن ها به شما نخواهند گفت که چه می خواهند. شما باید براساس خواسته های عمیق تر آن ها به حدس دراین باره بپردازید. و  در صورتی که گوش نکنید قادر به این کار نخواهید بود.

راه حل: به آنچه دیگران مجبورند بگویند گوش کنید. شما هرگز نمی دانید که ایده بزرگ بعدی از زبان کودکی ۸ ساله بیان نشود.

 

  1. کمبود خواب به خاطر اینکه گرفتارید

خواب یکی از آن چیزهایی است که باید برایش حتماً وقت داشته باشید. نمی توانید تصمیم بگیرید که نخوابید. شخصاً خود من زمانی که ۸ ساعت بخوابم عملکرد بسیار بهتری خواهم داشت تا زمانی که ۷ ساعت بخوابم. در واقع، آن یک ساعت بیدار ماندن تماماً تلف کردن وقت است.

راه حل: بخوابید. ۸ ساعت بخوابید. در تقویم تان یک جدول خواب ۸ ساعته تنظیم کنید.

  1. کوتاه مدت فکر می کنید

این نتیجهء عدم بردباری هم هست. شما می خواهید خیلی زود پول درآورید. نمی توانید صبر کنید. می خواهید همه چیز همین حالا اتفاق بیفتد. پس برای همین لحظه کار می کنید و آینده را فراموش می کنید. در عوض، در چیزی سرمایه گذاری کنید که در ۱۰ سال ۱۰۰ برابر برای شما سود داشته باشد. شما با یک بازگشت دو برابری راضی می شوید.

اما مسئله اینجاست که اگر شما کوتاه مدت فکر کنید، برای زمان بسیار کمی در تجارت باقی خواهید ماند. زیرا در حالی که رقبای شما برای آینده و کسب میلیون ها و حتی بیلیون ها دلار کار می کنند، شما فقط آن جا نشسته اید و نگران چند هزار دلاری هستید که حتی تا سال دیگر هم دوام نخواهد آورد.

راه حل: همیشه به مسائل به شکل بلند مدت فکر کنید. به جلو نگاه کنید. آینده چطور خواهد بود؟

 

  1. کار کردن بدون هدف

کار کردن بدون هدف و برنامه همچون تیراندازی کردن و سپس نشانه گرفتن است. شما باید هدف تان را شناخته، هدف گیری کرده و سپس شلیک کنید. این بدان معناست که باید هدف تان را بدانید، برنامه داشته باشید، و سپس به اجرایی کردن آن بپردازید. نیاز نیست یک برنامهء ۳۰ صفحه ای پیچیده بنویسید، یک صفحه و حتی گاهی کمتر هم کافی است. زمانی که شما بدون هدف کار میکنید، به هر جایی خواهید رفت. نهایتاٌ انرژی تان به پایان می رسد زیرا شما در میان بیابان و بدون نقشه متوقف شده اید.

راه حل: هدف تان را شناسایی کنید، برنامه ای تنظیم کنید، و سپس آن را اجرا کنید. در سه ماه آینده چه چیز می خواهید به دست آورید؟ چه گام هایی برای دست یابی به آن باید بردارید؟ حالا دست به کار شوید و برنامه تان را در آن ساختار زمانی اجرایی کنید.

 

  1. انجام ریسک غیرضروری

خطر کردن خوب است. در واقع ضروری است. شروع یک تجارت پر از خطر کردن است. بنابراین شما راهی ندارید جز آنکه خطر کنید. با این حال انجام ریسکی که غیرضروری است کاملاً احمقانه است. من روزهایی را به خاطر می آورم که فکر می کردم خطر کردن دیوانه وار خیلی هیجان انگیز است و دیگران همه ترسو هستند. نتیجه چه بود؟ من شکست خیلی بدی خوردم و آن ها نخوردند.

در حالی که آن ها چند روزی را صرف بررسی و آماده کردن شرایط می کردند، من بدون آمادگی به وسط ماجرا می پریدم. آیا این دقیقاً همان کاری است که کارآفرینان موفق انجام می دهند؟ آن ها بازار را می سنجند، کارشان را انجام می دهند و احتیاط می کنند. توصیهء “برو و خطر کن” برای افرادی است که واقعاً از خطر کردن می ترسند، در واقع کسانی که حاضرنیستند از کار همیشگی و تکراری شان دست بکشند. نه برای کسانی که سرشان درد می کند برای خطر کردن. آن ها این عبارت را این گونه تفسیر می کنند “برو و کاری انجام بده که جانت را به خطر بیاندازد”.

راه حل: حساب شده خطر کنید. بازار را ذره به ذره بسنجید.

 

  1. ایجاد نکردن سیستمی خودکفا

آیا شما واقعاً یک کارآفرین هستید یا کسی که به صورت مستقل کار می کند؟

تفاوت در این است که کارآفرینان شغلی به وجود می آورند که بدون حضور فیزیکی آن ها نیز به کار خود ادامه می دهد. اما از طرف مقابل، کسانی که مستقل کار می کنند شغل هایی ایجاد می کنند که بدون آن ها دوام نخواهد آورد. البته، اشکالی ندارد که شما مستقل کار کنید. اما اگر واقعاً می خواهید خودتان را یک کارآفرین بنامید باید شغلی ایجاد کنید که به شما نیاز نداشته باشد.

راه حل: سیستمی به وجود آورید که به شما وابسته نباشد. شما می توانید خودتان را تبدیل به موسس و مدیرعامل یک برند کنید اما هرگز تبدیل به خود برند نشوید. مگر اینکه بخواهید فقط به صورت مستقل کار کنید، که آن هم اشکالی ندارد. اما اگر دلتان نمی خواهد این گونه باشید پس لطفاٌ برند شخصی خودتان را از برند تجاری تان جدا کنید – آن ها را با هم قاطی نکنید.

“یک کارآفرین همیشه به دنبال تغییر می گردد، به آن پاسخ می دهد، و از آن به عنوان فرصت استفاده می کند.” – پیتر دراکر

از این مطالب به سادگی نگذرید. زمان آن رسیده که دست به کار شوید. شما قبلاً هم نشان داده اید که به اصلاح خودتان علاقه مندید. حالا انجامش دهید. دفتر یادداشتتان را بیرون بیاورید و برنامه ای برای تغییر طراحی کنید. یا حالا این کار را انجام خواهید داد و یا هرگز.

 

 

دیدگاه‌ها 3

سبد خرید