چرا زندگی میکنیم؟ ۱۳ دلیل برای زندگی کردن!
چرا زندگی میکنیم؟
این سوال یکی از پرتکرارترین سوالهایی است که انسانها از خودشان میپرسند. چرا زندگی میکنیم؟ این سوال میتواند برای هر کس جواب متفاوتی داشته باشد. از خانواده و دوستان گرفته تا شغل و پول. جواب انسانها به این سوال، ارتباط مستقیمی با طرز فکر آنها دارد. حالا از طرف دیگری به این موضوع نگاه کنیم. چرا برخی از افراد خودکشی میکنند و دنیا را پیش از موعد ترک میکنند؟
برخی از مردم به دلایل مختلف تصمیم میگیرند که خودکشی کنند. بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا (CDC)، خودکشی سومین علت مرگ و میر در سنین ۱۵ تا ۲۴ سالگی است. علاوه بر این گفته میشود که هر فرد در این سن و سال قبل از اینکه خودکشی موفقیتآمیزی داشته باشد، حداقل ۲۵ بار اقدام به خودکشی میکند. زمانی که این جوانان و نوجوانان در خانه به سلاح گرم دسترسی داشته باشند، خطر خودکشی به طرز چشمگیری افزایش پیدا میکند.
این آمار بسیار قابل تامل است. چه عواملی میتواند باعث شود که یک جوان ترجیح دهد به زندگیاش پایان دهد؟ دلایل زیادی وجود دارد که احساس کنیم زندگی معنا و ارزشی ندارد؛
مثلا: شکستهای پشت سر هم، معلق بودن، احساس زیادی بودن، توانایی نداشتن در ثابت کردن خود، برآورده نکردن انتظارات شخصی، برآورده نکردن انتظارات والدین و …
البته باید بگوییم که فقط نوجوانان و جوانان ۲۰ و چند ساله نیستند که تصمیم میگیرند خودکشی کنند، بلکه بسیاری از بزرگسالها هم احساس پوچی و ناامیدی مفرط میکنند و به جای ادامهی زندگی تصمیم به تمام کردن آن میگیرند. گاهی اوقات، افسردگی و ناامیدی به انسانها اجازه نمیدهد تا زیبایی زندگی را ببینند.
در ادامهی مطلب قصد داریم سیزده دلیل مهم و اساسی را برای اینکه چرا زندگی میکنیم، بیان کنیم:
۱. زندگی ما را به یادگیری دعوت میکند. ما میتوانیم از هر لحظهی آن چیزی یاد بگیریم. بنابراین هر اتفاقی که در زندگی میافتد نکتهای مثبت یا منفی را به ما یاد میدهد.
۲. زندگی یک نقطهی ساکن نیست و دائما در حرکت است، مثل امواج اقیانوس. هر موجی که میآید تجربیات جدیدی را به همراه دارد. هر کدام از این تجربهها با هم فرق دارند. همانطور که امواج گاهی اوقات طوفانی هستند و با بیرحمی تمام هرچه را که در مسیرشان است از بین میبرند، برخی از تجربیات زندگی هم مثل سیلی محکمی به صورت ما میخورند. از طرف دیگر در روزهای آفتابی، امواج به آرامی و با ملایمت میآیند و روحیهی ما را عوض میکنند، برخی دیگر از تجربیات هم اینطور هستند و شادابی و طراوت زندگی را دو برابر میکنند. نکتهی مهم این است که هیچ چیز برای همیشه ماندگار نیست.
۳. زندگی یک هدیه است؛ برخی افراد خیلی زود از دنیا میروند و شانس شناخت زندگی را ندارند. کسانی که عمر بیشتری میکنند، باید از آن لذت ببرند.
۴. انسان موجودی اجتماعی است، همین باعث شده که زندگی ما فقط متعلق به خودمان نباشد. زندگی ما متعلق به کسانی هم هست که دور و اطرافمان هستند. ما باید مراقب خودمان باشیم به خاطر اینکه برای دیگران مهم هستیم. شاید گاهی اوقات این موضوع را فراموش کنیم، ولی به خاطر انسانهای عزیز زندگیمان هم که شده باید از خودمان مواظبت کنیم.
۵. هر روز، یک تجربهی جدید است. اگر آن را زندگی نکنیم، هیچ وقت متوجه نمیشویم که چه چیزی را از دست دادهایم. بنابراین نباید به هیچ کدام از روزهای زندگی بیتوجه باشیم.
۶. ما طراحان زندگی خودمان هستیم. این وظیفهی ماست که دنبال زیباییها بگردیم؛ به خصوص وقتی اطرافمان را تلخیها پر کرده است. در سیاهترین روزهای زندگی هم میتوان زیبایی پیدا کرد.
۷. همهی ما روزهای سختی را داشتهایم و یا حتی داریم. این روزها و لحظهها میگذرند ولی زخمی را روی روحمان جا میگذارند. در این لحظات و روزهای سخت، همیشه کسی وجود دارد که به ما کمک کند. مهمترین نکته این است که باید کمک او را بپذیریم.
۸. تلاش برای رویارویی با مشکلات میتواند ما را از قدرت واقعیمان با خبر کند. چالشهای زندگی فقط برای ناراحت کردن ما نیستند، بلکه آنها به این دلیل وجود دارند که ما خودمان را بهتر بشناسیم و بدانیم واقعا چه کسی هستیم و چه قدرتی داریم.
۹. زندگی کردن یعنی کشف چیزی در مورد خودمان که از آن بی خبر بودیم. پس باید قدر این فرصت را به خوبی بدانیم!
۱۰. زندگی به این معناست که به خودمان اجازه دهیم عاشق کسی، چیزی یا خود زندگی شویم. عاشق شدن و دوست داشتن به زندگی معنا و مفهوم میدهد.
۱۱. دور و اطراف ما پر از اتفاقات کوچکی است که دقت کردن به آنها میتواند تمام وجودمان را پر از شادی و نشاط کند؛ مثلا: باز شدن غنچهی گل در باغچه، آواز خواندن کبوترها پشت پنجرهی آشپزخانه، باریدن باران روی خاک، چشمک زدن ستارهها، کمک کردن انسانها به همدیگر و … . هر روز صدها اتفاق کوچک و شیرین میافتد که برای حس کردن آنها باید کمی به جزئیات توجه کنیم.
۱۲. مرگ برای همهی انسانهای کرهی زمین اتفاق میافتد. «به اندازه» فکر کردن به این مسئله میتواند آرامشبخش باشد و باعث شود که از فرصت زندگی حداکثر استفاده را ببریم. باز هم تاکید میکنیم که فکر کردن «به اندازه»! بیش از حد فکر کردن به مرگ می تواند باعث ایجاد حس ناامیدی و سرخوردگی شود.
۱۳. مرگ در انتظار هر یک از انسانها است. چرا ما قبل از اینکه زمانش برسد با خودکشی به دنبالش برویم؟!
در ادامه برشی زیبا از کتاب صوتی «انسان در جستجوی معنا» با هم بشنویم:
برای دانلود کتاب صوتی «انسان در جستجوی معنا» روی تصویر زیر کلیک کنید:
دیدگاهها 0